در ادامه دو مطلب پیشین از بیانات مقام معظم رهبری( دیدار نمایندگان مجلس خبرگان سال 88 و نماز عید فطر) جلسه سال پیش ایشان با نمایندگان مجلس خبرگان را در وبلاگ قرار می دهیم.
به دوستان کانونی توصیه می کنیم این سه مطلب را کنار هم قرار داده ؛ سپس نتایج و نکاتی را که بدست می آورند به میل کانون ارسال نمایند.
ضمناً ما سعی کردیم مطلب را از سایت khamenei.ir بر داریم اما متاسفانه این جلسه را در این سایت نیافتیم .
بیانات مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان مجلس خبرگان( شهریور1387 )
کلمات کلیدی :
» کانون مطالعات
»» نظرات دیگران ( نظر)
بر روى یک نقطهى بخصوص هم تاکید میکنم در میان کارهائى که باید انجام بدهیم و آن نقطه، علم است. چند سالى است که حرکت علمى در کشور آغاز شده است. نخبگان نگذارند این حرکت کند شود یا خداى ناکرده متوقف شود؛ پیش بروید. حوزه و دانشگاه در این مورد مسئولیت سنگینى دارند. استاد و دانشجو همه مسئولیت دارند. راه علم را باید دنبال کنید. اگر ملتى نتواند در میدان علم و پیشرفت علمى و خطشکنىِ علمى پیشرفت کند، کلاهش پس معرکه خواهد ماند.
اگر مىبینید کسانى آگاهانه، بىپروا در دنیا ظلمِ آشکار میکنند، این به پشتوانهى علمشان هست. علم است که براى آنها ثروت به وجود آورده است، قدرت سیاسى به وجود آورده است، نفوذ در دنیا و در مناطق گوناگون عالم به وجود آورده است. کلید پیشرفت، علم است. نگذارید حرکت علمى متوقف بشود.
یک نکتهى دیگر هم عرض بکنم. امسال ما اعلام کردیم سال اصلاح الگوى مصرف؛ همه هم استقبال کردند؛ مسئولین استقبال کردند، مردم - هر کدام صدایشان به ما رسید - استقبال کردند، متخصصین و نخبگان و افراد مطلع در زمینههاى اجتماعى و اقتصادى استقبال کردند، گفتند عجب شعار درستى است، شعار خوبى است؛ خوب، چه شد؟ سه چهار ماه متأسفانه کشور دنبال همین هیجانهاى کاذب، در این زمینه وقت را از دست داد. ما الان در پایان نیمهى اول سال قرار داریم. البته اصلاح الگوى مصرف مخصوص یک سال نیست؛ سالها طول میکشد. من ایام عید هم این را گفتم؛ شاید ده سال طول بکشد که انسان بخواهد این کار را بکند؛ اما باید شروع کنیم. مسئولین باید در این زمینه تلاش کنند، کار کنند، همکارى کنند، دانشگاهها، افراد مطلع، حوزههاى علمیه، هر کدام نقشى دارند؛ انشاءاللَّه این نقش را ایفاء کنند و بتوانیم به کمک الهى، با همت دولت محترم که در این زمینه باید پیشتاز باشد و پیشرو باشد و با کمک مردم، این کار را پیش ببریم.
خطبه های عید سعید فطر (29/6/88)
کلمات کلیدی :
» کانون مطالعات
»» نظرات دیگران ( نظر)
ده فرمان(یکشنبه 88 مهر 19 ساعت 11:52 صبح )
سخنان شهید دکتر بهشتی دیدار با انجمنهای اسلامی سازمان بهزیستی کشور
برادرها و خواهرهائی که بار سنگین مسئولیتها را بردوش دارید و چشمها در انتظار نتایج تلاشهای بههمپیوستهی شماست، خوش آمدید! شماها در اقلیت هستید و دیگر نمیخواهیم تعارف بکنیم که اقلیت هستیم. شما اقلیت مؤمن میخواهید چه کار کنید؟ میخواهید بر ستون قدرت دولت تکیه کنید و بگویید بله، امروز دیگر دولت، دولت ماست؟ میخواهید بر ستون قدرت دولت پیروز انقلاب تکیه کنید و کارهایتان را پیشببرید؟ نظر ماها این است که شما یک اقلیتی باشید که تکیهکنید بر:
1- ایمان هرچه قویتر به آرمانتان و به کارتان؛ نگذارید این ایمان در شماها خدای ناکرده پژمرده و ضعیف شود. این ایمان باید روز به روز تقویتگردد.
2- برنامههای عملیای که درآن، تفوق و برتری کارکرد ساختار اسلامی و نیروهای مؤمن به چشم بخورد؛ باید بهگونهای باشد که خواهر مسلمان و برادر مسلمان ما که از یک همسن و همکلاسی و همرتبهی غیرمسلمانش در مقام عمل دینی صالحتر است، در مقام عمل اجتماعی نیز سودمندتر باشد. اگر عمل شما به حال مردم سودمند واقع شود، ماندنی خواهید بود. این بیان قرآن است. «فاما الزبد فیذهب جفاءً و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الارض» [کف میرود و آنچه برای انسانها سودمند است میماند. رعد/ آیه 17] سودمندی بیشتر ما باعث پیروزی ماست. به همین جهت در خودسازی فردی و جمعی انجمنهایتان باید طوری برنامهریزی کنید که در صحنه خدمت به مردم بدرخشید؛ نه برای تعریف مردم بلکه برای خدا.
3- ارتباطتان را قوی کنید؛ وقتی یک عده در اقلیت هستند، باید بکوشند تا به کمک ارتباطات گسترده، یک جمع بزرگتر شوند. وقتیکه همه یکجا جمع هستید، احساس دلگرمی و قدرت بیشتر میکنید.
4- جذب عناصر جدید؛ گاهی دافعه خیلی قوی است اما جاذبه چندان قوی نیست. مسلمان، هم دافعه دارد و هم جاذبه. شما باید جاذبهتان زیاد باشد. باید کلامتان و رفتارتان چنان باشد که اطرافیانتان را یکی یکی جذبکنید. اصلاً باید برنامه داشته باشید برای جذب آنها. مبادا فکر کنید که اینهایی که با ما مخالف هستند دیگر کارشان خراب است و درستشدنی نیستند. خیر، انسان تغییرمیکند. خیلیها آدمهای خوبی هستند، میلغزند و بد میشوند. خیلیها آدمهای بدی هستند و در اثر ارشاد و معاشرت خوب میشوند. تعالیم اسلام یادتان نرود. اسلام میگوید تا آخرین لحظات حیات، درِ توبه باز است.
5- انضباط؛ هر کار دستهجمعیای که انجام میدهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی. بچه مسلمانها به انضباط مقدار کمی بها میدهند. باید یک مقدار به انضباط بیشتر بها بدهیم. اما نظم فرعونی نه؛ زیرا نظم گاهی فرعونی و طاغوتی است. نظم ما باید الهی، سازنده و نورانی باشد.
6- شناسایی و کشف استعدادها؛ کشف عناصر مدیر و به دردخور که بتوانند پستهای کلیدی و مؤثر را با لیاقت اداره کنند. گاه ما یک فرد متدین و خوبی را میگذاریم رأس کاری ولی چون تواناییاش ضعیف است، اثر بدی میگذارد. شما باید مدیرهای مومن و متعهد 10 سال آینده را هم کشف کنید و هم بسازید.
7- معلوماتتان را ببرید بالا در کنار مطالعات اسلامی؛ مطالعاتتان باید اسلامی باشد، فنی هم باید باشد. هر کدام از شما وظیفهی شرعیتان است که در هفته یک مقدار روی رشته خاص خودتان مطالعهی فنی کنید، طوری که کاردانی و کارایی فنی شما رو به افزایش پیگیر و مستمر باشد.
8- شیوههای صحیح برخورد با دشمن و مخالف را یاد بگیرید؛ گاهی برادرها و خواهرها با جریانهای مخالف میخواهند برخورد کوبنده داشته باشند اما طرز برخورد آنها طوری است که در جامعه محکوم میشوند. شیوههای برخورد باید صحیح باشد. باید درباره این شیوههای برخورد بنشینید و تبادل نظر کنید.
9- انتقاد از خویشتن؛ آیا هیچ وقت دور هم جمع میشوید بگویید این یک هفته نقایص و عیب کارم این بود. این کار را میکنید یا خیر؟ خوب، شروعکنید! هیچ اشکالی ندارد. «المؤمن مرآت المؤمن» یعنی چه؟ برادر و خواهر مسلمان باید آینهی یکدیگر باشند. آینه یکی از کارهایش این است که عیبهای آدم را میگوید. بنابراین هر هفتهای، دو هفتهای، یک ساعت دور هم بنشینیم با روی باز و گشادهرویی هر کسی اول عیبهای خودش را بگوید بعد آنهایی که جا میماند دیگران بگویند، بعد هم عیب جمعمان را بگوییم.
10- امید کامل به آینده؛ هیچ مسلمانی حق یأس و ناامیدی ندارد. آدمهایی که ایمان به خدا ندارند آنهایی هستند که از گشایشآفرینی خدا در تنگناها مأیوس میشوند. انسانهای مؤمن همیشه باید امیدوار باشند. آنقدر قرآن و اسلام به ما تعلیم میدهد که نه با یک غوره سردیتان بشود و نه با یک مویز گرمیتان.
کلمات کلیدی :
» کانون مطالعات
»» نظرات دیگران ( نظر)
امروز جنگ نظامى با ما خیلى محتمل نیست - نمیگوئیم بکلى منتفى است، اما خیلى محتمل نیست - لکن جنگى که وجود دارد، از جنگ نظامى اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشترى نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامى دشمن به سراغ سنگرهاى مرزى ما مىآید، مراکز مرزى ما را سعى میکند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مىآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسى یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها مىآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهاى یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهائى است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میکنند، ابزار فراوانى هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنى را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم. البته ما مدد الهى داریم، کمک غیبى داریم بدون شک؛ این را انسان دارد مشاهده میکند؛ لکن ما مادامى که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهى به سراغ ما نخواهد آمد.
.
.
.
.
جمهورى اسلامى - که از انقلاب اسلامى برخاسته است - یک واحدى است که دارى دو بعد است: اسلامى بودن و مردمى بودن؛ هم اسلامى است، هم مردمى است. و مردمى است، چون اسلامى است؛ چون اسلام دین جامعه است. دین مسئولیت همگانى است؛ اسلام دین تک تک افراد و اشخاص به حیث خودشان فقط نیست؛ آن هم هست، اما افراد به حیث اجتماعشان هم مورد خطاب اسلامند. اسلام یک دین مردمى است؛ یک دینِ مسئولیت عمومى است؛ بنابراین مردمى بودن از خود اسلامى بودن برمىآید. اسلامى هم هست؛ چون خداى متعال منت گذاشته است: «بل اللَّه یمنّ علیکم أن هداکم للإیمان»؛(4) منت گذاشته بر ما، هدایت کرده ما را به این ایمان؛ پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به این دین هدایت کرده؛ لذا جمهورِ ما اسلام را میخواهند و این دین الهى را بحمداللَّه خداى متعال به ما داده است. بنابراین «جمهورى اسلامى» است؛ یک منظومه است، یک مجموعه است، یا بگوئیم واحدِ داراى ابعادى است که این ابعاد باید با همدیگر مورد ملاحظه قرار بگیرد و با هم باشد؛ این درهمتنیدگى باید حفظ بشود. هر کدام از این جهات تضعیف بشود، کل و مجموعه تضعیف شده است.
بیانات مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان مجلس خبرگان(2/7/1388)
کلمات کلیدی :
» کانون مطالعات
»» نظرات دیگران ( نظر)
گِله از خود(دوشنبه 88 مهر 13 ساعت 4:59 عصر )
«دوریک چراغ فتیله ای می نشستیم وموقعی که سایرافرادخانه می خوابیدند،مجبوربودیم فتیله چراغ راآنقدرپایین بیاوریم که مزاحم خواب آنهانشویم ودرآن نورکم تاپاسی ازشب درس می خواندیم،درحالیکه به خاطرمسافت دوری که باید تا مدرسه پیاده طی می کردیم،مجبوربودیم صبح آفتاب نزده ازخواب بیدارشویم.»...
«شبها زیر تیرهای چراغ برق جمع می شدیم ودرس می خواندیم. شبهای نزدیک امتحان یافتن جا ، کاردشواری بود و اگر دیر می جنبیدی، دیگران جاها رااشغال می کردند.»
و...
این حرف ها رابارها ازکسانی شنیده ایم که سن وسالی ازآنهاگذشته وبهره ای ازدانش دارند و به قول عوام ،با سوادوفهمیده اند. شاید این جملات برای آنها که دهه های چهارم به بالای زندگی خودرامی گذرانند ملموس تر باشد.کارهایی که به قطع، ازآن انسان هایی است که علم راعاشقانه می خواستندوهرگونه ملامتی رابرای دست یافتن به آن تحمل می کردند ومطمئناٌ کمبودامکانات ،گرم وسردبودن هوا ،شلوغی صف ثبت نام، کارشکنی وکم کاری سایرین، نامناسب بودن میزونیمکت و... خللی دراراده آنها برای آموختن وارد نمی کرد .آنهایی که دنبال امکانات نبودند تا دانشجو شوند، بلکه می خواستند دانشجو شوند تابرای کشورشان امکانات بیافرینند. نسلی که پس ازتحصیلاتش درهرمقطعی که بود،بیکارنمی ماندوکاری فراخوروضعیتش برای خوددست وپامی کرد.البته آنهاقانع بودندواینطورکه ازحالشان پیداست،درآن زمان درس خواندن[کِلاس]نبود،کلاس داشتن[مُد]نبودواصلاًدرواژه نامه آن روزگار،مدرانمی یافتی!
وما-دانشجویان ودانش آموزان امروز-وارثان آن نسلیم ومانندخیلی دیگرازکارهایمان ،گویادانشجوبودن ماهم به آنهانرفته است.ازاستثناهابگذریم،که بیشک آن نسل نیزخالی ازاستثناءنبود.آنهاهرگونه زحمت راتحمل می کردندکه دانشجوبمانندوما-نسل طالب علم امروز-هرگونه راحتی رامی خواهیم،که ماراصرفاً دانشجو بخوانند!جامعه آن روز،ازدانشجویان خود انتظاراتی داشت وبدین دلیل،دانشجو نیز برای خود اهمیتی دردیدهمگان داشت و اجر و قربی،و گویا ما تلاش می کنیم،روز به روزانتظارات جامعه را ازخود کمتر و کمتر کنیم و از آنچه درخور نام یک دانشجو است فاصله بگیریم وتنهااین نام رایدک بکشیم،بی دلهره ازآن روزکه یحتمل،به مابگویند:« ما را به خیرتو امید نیست!»
یکی از دوستان( سمفا!)
کلمات کلیدی :
» کانون مطالعات
»» نظرات دیگران ( نظر)
بسم اللَّه الرحمن الرحیم. أُفَوِّضُ أمرِى إِلَى اللَّهِ. من براى اولین دفعهاى است که در این مدرسه وارد شدهام. دستهاى خائن اجنبى و عمال اجنبى، ما را از شما جدا کردند، بین ما و شما اختلاف انداختند. آنها از این اختلاف نتیجهها بردند و دیدند که از اتحاد جنبههاى، قشرهاىِ مختلف، آنها نمىتوانند با این اتحاد نتایجى را که مىخواهند ببرند. سالهاى طولانى کوشش کردند مدارس دینى را از دانشگاهها و دیگر قشرهاى محصلین جدا کنند. ما باید بفهمیم این معنا را که این جدایى چه رنجها به ما داد، و این اتحادِ چند صباح چه گنجها به ما داد. شما جوانها، شما جوانهاى محصل، سایر جوانها، امید من هستید، نوید من هستید. امید من به شما تودهی جوان است. به شما تودهی محصل است. من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما بعد از این به دست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید. من امید آن را دارم که شماها با علم و عمل، با علم و تهذیب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشکلات خودتان غلبه کنید. تاکنون که این راه را آمدیم؛ و با وحدت کلمهی قشرهاى مختلفِ این مملکت و با اتکال به ایمان و اعتماد به اسلام و قرآن کریم دست خائنین را قطع کردیم؛ و اگر تتمهاى باشد قطع مىکنیم انشاءاللَّه. لکن از حالا به بعد اشکالات بیشتر است، بیدارى بیشتر مىخواهد. از این زمان، زمان سازندگى این خرابهاى است که براى ما به جا گذاشتهاند. شما بهتر مىدانید که اینها [رژیم شاه] به دانشگاههاى ما، به دبیرستانهاى ما، به دبستانهاى ما چه خیانتها کردند. شماها مىدانید که شماها را مىخواستند عقب نگه دارند. نگذارند که یک انسان اسلامى، یک انسان با قدرت، یک انسان با هدف بار بیایید. تعلیمات از اول تعلیمات اعوجاجى، انحرافى و برنامههاى انحرافى بود. مىخواستند جوانهاى ما را به عقب برانند تا استفادههاى خودشان را بکنند، تا ما در همهچیز محتاج باشیم، در علم محتاج باشیم و در اقتصاد وابسته و محتاج باشیم. شما جوانان که امید من هستید و نوید من هستید، کوشش کنید و وحدت کلمهی خود را حفظ کنید. ما را نگذاشتند با شما روبهرو بشویم. در مدت عمر این دبیرستان، اول مرتبهاى است که من با شما روبهرو مىشوم. اول مرتبهای است که استادان و معلمان شما را از نزدیک مىبینم. اول مرتبهاى است که شما جوانان عزیز را، فرزندان اسلام را، از نزدیک زیارت مىکنم.
اى امید من! اى امیدهاى من! اى نویدهاى من! اى فرزندان عزیز اسلام! رمز پیروزى را دریافتید. دریافتید که در این دو سال اخیر با وحدت کلمه ریشهی استبداد، ریشهی سلطنت استبدادى 2500 ساله را از بیخ کندید. دریافتید که نفتخواران مفتخوار را عقب زدید. دریافتید که با وحدت کلمه و وحدت غرض و هدف و آن ایمان و هدف اسلام، هدف جمهورى اسلام، دریافتید که این رمزْ شما را به پیروزى رساند. این رمز را از دست ندهید. صفهاى خود را فشردهتر کنید. روابط خود را با همهی قشرها خصوصاً با روحانیین زیاد کنید. شما آمال و آرزوى ما هستید.
ملت ایران با این وحدت کلمه، آمال و آرزوى اسلام است. باید با وحدت کلمه همهی چیزهایى که پیش آمده است حفظ کنید. ... شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند که امید من هستید و نوید من هستید، باید در هرجا که هستید، در هرجایى از ایران که هستید باید بیدار باشید، با بیدارى از حقوق خودتان دفاع کنید. حکومت اسلامى را که از حقوق شما دفاع مىکند مستقر و برقرار کنید. به یاوهی یاوهگویان گوش ندهید. به حرفهاى قشرهایى که از اسلام هیچ بویى ندیدهاند و با اسلام مخالفاند به حرفهاى آنها گوش ندهید. آنها مىخواهند ملت را منحرف کنند از مسیر خود. مسیر شما، مسیر اسلام است. مسیر شما این است که جمهورى اسلامى را به پا کنید. ... آنها که امروز به خیال خودشان مىخواهند سرِ سفرهی آماده بنشینند، در این نهضت بههیچوجه دخالت نداشتند. این نهضت را شماها، این نهضت را طبقهی محصل، طبقهی کارگر، دهقان، بازارى، این نهضت را اینها به بار آوردند و اینها حق دارند. آنها که در خارج بودند و براى میوهچینى آمدهاند، و آنها که در صدرهاى بالا نشستند و منظرهها را نگاه کردند یا کمک کردند به رژیم و حالا به صورت انقلاب[ى] درآمدهاند، آنها را نپذیرید و نمىپذیریم. ... ما باید آن چیزى که آمال ملت است دنبال کنیم. آن چیزى که ملت در چند سال است، در بیش از یک سال است که فریاد مىزنند و از چندین سال است که دنبال او هستند، ما باید به فریاد این ملت گوش کنیم. قشرهاى مختلف این مملکت باید به نداى ملت گوش کنند ببینند ملت چه خواست و چه مىخواهد. ... آنکه علاقه به این ملت دارد، آنکه علاقه به این کشور دارد، آنکه از اختناق خسته شده است، آنکه مخالف این است که مملکت ما مستقل نباشد، آنکه استقلال مملکت را مىخواهد، در هر مسلکى که هست، باید دنبال ملت برود تا پیروز شود. باید دنبال همین قشر ملت، همین محصلین، همین محصلین علوم قدیمه و جدیده، همین بازارى، همین حمال، همین دهقان، همین کشاورز، همین کارگر، دنبال اینها بروند. اینها کشته دادند، اینها خون دادند، اینها سهیم هستند. همهی سهم مال اینهاست. ... من امیدم به شما جوانهاى برومند عزیز و سایر طبقات ملت است. من نوید پیروزى به شما مىدهم: من نوید استقلال، من نوید عظمت، من نوید رفاه، من نوید معنویت، من نوید یک روح پاک، یک روح آزادمنش، یک روح مهذب به شما مىدهم؛ به شرط آنکه همه با هم باشید و ما همه با هم به سوى جمهورى اسلامى و به سوى اسلام. از خداوند تعالى عظمت، سلامت، عزت همه ملت اسلامى را مىخواهم. از خداوند تعالى توفیق شما جوانان برومند ـ عزیزان ـ را مىخواهم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سخنرانى در جمع فرهنگیان و دانشآموزان قم، 17 اسفند 1357، دبیرستان حکیم نظامى قم
«صحیفهی امام»، ج6، صص 350- 355.
کلمات کلیدی :
» کانون مطالعات
»» نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های وبلاگ