سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون مطالعات بسیج دانشجویی

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
چی چی صحبت بکنیم؟(دوشنبه 88 آبان 11 ساعت 4:29 عصر )

امام خمینی(ره): ما با اینها بشینیم صحبت بکنیم! چی چی صحبت بکنیم؟
سخنرانى در جمع کارکنان شهردارى اهواز- 17 آبان 58
بعد هم آقاى کارتر تفضُّل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند. ما چه صحبتى با شما بکنیم؟ صحبت با شما کى‏ بکند؟ جواب این زنهایى که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهایى که جوانهاشان را از دست دادند، آنهایى که در این طول زمان از امریکا ضربه خوردند، ممالکى که ضربه خوردند این قدر، ما جواب اینها را چه بدهیم؟

ما جواب این مملکتهاى کثیرى که با امر امریکا، با توطئه امریکا، آنها را به نابودى کشیدند، وجداناً جواب آنها را چه بدهیم؟ بنشینیم با کى‏ صحبت کنیم؟ رد کردم این را که نه. نه ما یک همچو حقى داریم، نه دیگران یک همچو حقى دارند. ما تابع ملت هستیم، ما خدمتگزار ملت هستیم، ما باید روى مسیر ملت سیر بکنیم. ما هیچ خوفى از این نداریم که بربخورد به آقاى کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند. یک کسى، یک کشورى که براى خدا قیام کرده است، فریادش اللَّه اکبر بوده، او را از چه مى‏ترسانند اینها؟ یک کشورى است که جوانها در میدان رفتند و با تانکها مقابله کردند. نه جوانها، بچه‏ها. یکى از دوستان مى‏گفت که من خودم شاهد بودم که یک موتورسوارى، بچه ده، دوازده ساله‏اى حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک. یک همچو مملکتى را نمى‏توانند اینها خوف در آن ایجاد کنند. کى را مى‏ترسانند؟ من از بچگى در جنگ بودم، تا حالا نگفتم.ما مورد هجوم «زَلَّقى‏» ها (1) بودیم. مورد هجوم «رجبعلى» ها (2) بودیم و خودمان تفنگ داشتیم. و من در عین حالى که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این‏ سنگرهایى که بسته بودند در محل ما، و اینها مى‏خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا مى‏رفتیم سنگرها را سرکشى مى‏کردیم. اینها از چى ما را مى‏ترسانند؟ ما برایمان مطرح نیست این امور. ما شیعه آنها هستیم که بچه‏هاى کوچکشان را فدا کردند براى اسلام. ما از چه بترسیم؟ مملکت اسلامى پیشِمان مطرح است. هیچ چیزى مطرح نیست پیشِمان جز اسلام. و یک ملتى فریاد مى‏زنند، اللَّه اکبر مى‏گویند و جمهورى اسلامى را مى‏خواهند. ما پیشِمان چیز دیگر مطرح نیست. ما نمى‏ترسیم از اینکه امریکا توطئه کند، یا فرض کنید تهدید کند ما را. ما از تهدید او نمى‏ترسیم، ملت ما هم نمى‏ترسد، آن کسى مى‏ترسد که این دنیا را دارِ قرار  مى‏داند.
آقاى کارتر ما را از چه چیز مى‏خواهد بترساند؟ تفنگدارهاى آنها، نظامیهاى آنها از چه چیز، ما را مى‏ترسانند؟
بفرستند هر کارى مى‏خواهند بکنند. ببینند مى‏شود یا نمى‏شود یک ملت بیدارى را با آن حرفهاى بیهوده آنها اغفال کرد ..

ما با اینها چه صحبت بکنیم؟ آنها که شبکه جاسوسى در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینها نقشه مى‏کشند و راه مى‏دهند. ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم! چى چى صحبت بکنیم؟

ایشان مى‏خواهند چه صحبت بکنند؟ ما مى‏گوییم یک نفر آدمى که پنجاه و چند سال خودش، پدرش در اینجا حکومت جائرانه برخلاف قوانین اسلام، برخلاف میل ملت حکومت کردند و همه چیز ما را از بین بردند، بدهند دست ما یک مطلب حقى است ما بگوییم بدهید این جانى را که جوانهاى ما را کشته است، این جانى که همه ذخایر ما را به رایگان داده است و خیانت و جنایت به ما کرده؛ این را دست ما بدهید. چه مى‏گویید شما؟ مى‏خواهید بیایید بگویید که باشد آنجا؟ یا مى‏خواهید بیایید بگویید که نه، شما دیگر حالا ببخشید ایشان را؟ چه چیز مى‏خواهید به ما بگویید؟ مى‏خواهید تحویل بدهید، خوب، تحویل بدهید، دیگر گفتگو ندارد، حرف ندارد این. خوب، تحویل بدهید این جانى را، تحویل ما بدهید. لانه جاسوسى هم از اینجا بردارید. بنشینیم آن وقت دولت ما صحبت بکنند راجع به مسائل ارتباطاتى، که معلوم نیست یک ارتباط صحیح هم باشد. لکن با همه ملتها، ما با هیچ ملتى بد نیستیم. اسلام آمده بود براى تمام ملل براى ناس یا أیّها النَّاس ..

ملت بیدار باشند، توجه داشته باشند. به این توطئه‏هایى که از طرف خود آنها دارد مى‏شود، و روابط هست بینشان و این افراد ناصالح، اینها مى‏خواهند کارى بکنند که این به جوانهاى پاکدل ما، آنها تهمت بزنند . اگر یک دسته‏اى آمدند، گفتند که فلان سفارتخانه مثل این است، هیچ گوش به آنها ندهید. 
به داد اینها برسید آقا. نباید حالا مثل آن وقت باشد. یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و پایشان را روى هم بیندازند و لَمْ بدهند و مبلهاى گرانقیمت و بخندند به این جمعیتهاى زحمتکش، و با قلم خودشان برخلاف مسیر اینها و بر وِفْق خواستهاى ابَرقدرتها قلمفرسایى کنند؛ ننشینند این کار را بکنند ..

ما همه با هم باشیم، مملکت از خودتان است. همه بچه این مملکت هستید. پس چرا یکى به آن طرف مى‏کشد، یکى به این طرف مى‏کشد؟ آقا چرا یک دسته تبلیغِ آن طرفیها را مى‏کند، چپیها را مى‏کند. یک عدّه [تبلیغ‏] راستیها را مى‏کند؟ مگر خودتان آدم نیستید؟ براى خودتان کار بکنید. براى این مملکت، براى این ملت، براى این بیچاره‏ها کار بکنید. کارشکنى لااقل نکنید، خوب، بنشینید تو خانه مُرفَّهتان و تفریحات خودتان را بکنید، و عیّاشى و هرزگى خودتان را بکنید. دیگر چرا کارشکنى مى‏کنید ..

خداوند ان شاء اللَّه همه ما را آدم بکند. قرآن براى آدم سازى آمده، خدا ما را آشنا کند به قرآن کریم و به شما ان شاء اللَّه توفیق بدهد. از خدمتهاى شما من متشکرم. اجرش با خداست. خدا با شماست. و ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید ..

- والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
صحیفه نور جلد11

 _________________________________________________

 (1)- زَلَّقى‏ها؛ طایفه‏اى یاغى در اواخر دوره قاجار بوده‏اند، و رجبعلى نیز یکى از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلًا از چهار لنگ بختیارى بوده و به همراه گروهى سوار در منطقه کمره و بلوک بختیارى به غارت اموال مردم بى‏پناه مى‏پرداخته است.

 (2)- زَلَّقى‏ها؛ طایفه‏اى یاغى در اواخر دوره قاجار بوده‏اند، و رجبعلى نیز یکى از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلًا از چهار لنگ بختیارى بوده و به همراه گروهى سوار در منطقه کمره و بلوک بختیارى به غارت اموال مردم بى‏پناه مى‏پرداخته است.

بعد هم آقاى کارتر تفضُّل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند. ما چه صحبتى با شما بکنیم؟ صحبت با شما کى‏ بکند؟ جواب این زنهایى که بچه هاشان را از دست دادند، پدرهایى که جوانهاشان را از دست دادند، آنهایى که در این طول زمان از امریکا ضربه خوردند، ممالکى که ضربه خوردند این قدر، ما جواب اینها را چه بدهیم؟

ما جواب این مملکتهاى کثیرى که با امر امریکا، با توطئه امریکا، آنها را به نابودى کشیدند، وجداناً جواب آنها را چه بدهیم؟ بنشینیم با کى‏ صحبت کنیم؟ رد کردم این را که نه. نه ما یک همچو حقى داریم، نه دیگران یک همچو حقى دارند. ما تابع ملت هستیم، ما خدمتگزار ملت هستیم، ما باید روى مسیر ملت سیر بکنیم. ما هیچ خوفى از این نداریم که بربخورد به آقاى کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند. یک کسى، یک کشورى که براى خدا قیام کرده است، فریادش اللَّه اکبر بوده، او را از چه مى‏ترسانند اینها؟ یک کشورى است که جوانها در میدان رفتند و با تانکها مقابله کردند. نه جوانها، بچه‏ها. یکى از دوستان مى‏گفت که من خودم شاهد بودم که یک موتورسوارى، بچه ده، دوازده ساله‏اى حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک. یک همچو مملکتى را نمى‏توانند اینها خوف در آن ایجاد کنند. کى را مى‏ترسانند؟ من از بچگى در جنگ بودم، تا حالا نگفتم.ما مورد هجوم «زَلَّقى‏» ها (1) بودیم. مورد هجوم «رجبعلى» ها (2) بودیم و خودمان تفنگ داشتیم. و من در عین حالى که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این‏ سنگرهایى که بسته بودند در محل ما، و اینها مى‏خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا مى‏رفتیم سنگرها را سرکشى مى‏کردیم. اینها از چى ما را مى‏ترسانند؟ ما برایمان مطرح نیست این امور. ما شیعه آنها هستیم که بچه‏هاى کوچکشان را فدا کردند براى اسلام. ما از چه بترسیم؟ مملکت اسلامى پیشِمان مطرح است. هیچ چیزى مطرح نیست پیشِمان جز اسلام. و یک ملتى فریاد مى‏زنند، اللَّه اکبر مى‏گویند و جمهورى اسلامى را مى‏خواهند. ما پیشِمان چیز دیگر مطرح نیست. ما نمى‏ترسیم از اینکه امریکا توطئه کند، یا فرض کنید تهدید کند ما را. ما از تهدید او نمى‏ترسیم، ملت ما هم نمى‏ترسد، آن کسى مى‏ترسد که این دنیا را دارِ قرار (1) مى‏داند.

آقاى کارتر ما را از چه چیز مى‏خواهد بترساند؟ تفنگدارهاى آنها، نظامیهاى آنها از چه چیز، ما را مى‏ترسانند؟

بفرستند هر کارى مى‏خواهند بکنند. ببینند مى‏شود یا نمى‏شود یک ملت بیدارى را با آن حرفهاى بیهوده آنها اغفال کرد ..

ما با اینها چه صحبت بکنیم؟ آنها که شبکه جاسوسى در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینها نقشه مى‏کشند و راه مى‏دهند. ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم! چى چى صحبت بکنیم؟

ایشان مى‏خواهند چه صحبت بکنند؟ ما مى‏گوییم یک نفر آدمى که پنجاه و چند سال خودش، پدرش در اینجا حکومت جائرانه برخلاف قوانین اسلام، برخلاف میل ملت حکومت کردند و همه چیز ما را از بین بردند، بدهند دست ما یک مطلب حقى است ما بگوییم بدهید این جانى را که جوانهاى ما را کشته است، این جانى که همه ذخایر ما را به رایگان داده است و خیانت و جنایت به ما کرده؛ این را دست ما بدهید. چه مى‏گویید شما؟ مى‏خواهید بیایید بگویید که باشد آنجا؟ یا مى‏خواهید بیایید بگویید که نه، شما دیگر حالا ببخشید ایشان را؟ چه چیز مى‏خواهید به ما بگویید؟ مى‏خواهید تحویل بدهید، خوب، تحویل بدهید، دیگر گفتگو ندارد، حرف ندارد این. خوب، تحویل بدهید این جانى را، تحویل ما بدهید. لانه جاسوسى هم از اینجا بردارید. بنشینیم آن وقت دولت ما صحبت بکنند راجع به مسائل ارتباطاتى، که معلوم نیست یک ارتباط صحیح هم باشد. لکن با همه ملتها، ما با هیچ ملتى بد نیستیم. اسلام آمده بود براى تمام ملل براى ناس یا أیّها النَّاس ..

ما چه صحبتى با اینها داریم؟ چه چیز بنشینیم با اینها بگوییم؟ آن کسى که لانه جاسوسیش در ایران هست، و آن طورى که اینها مى‏گویند، مى‏گویند اصلًا عقل ماها نمى‏تواند برسد که اینکه اینها چه بساطى اینجا درست کردند براى توطئه. کارشناسها باید بروند آنجا تا بفهمند، تا چه اندازه هم بفهمند، من نمى‏دانم. یکیشان که اینجا بود، آنجا آمده بود پیش من گفت: ما یک چیزى پیدا کردیم به اندازه عدس، این گیرنده و فرستنده است. گفت: اندازه عدس است. روابط اینها با همه جا داشتند، مرکز جاسوسىِ شاید شرق بوده اینجا. اینجا را جاى امنى براى خودشان درست کرده بودند. آقاى «آریامهر» (1) اینجا را تقدیم کرده بود به اینها هر کارى بخواهند بکنند. مرکز جاسوسى همه جا بوده، مى‏گویند نه مخصوص به ایران بوده است، براى همه جا، اینجا مرکزیت براى همه جا داشته است، و مرکز توطئه براى همه جا بوده است. این مرکز را از اینجا کلکش را بکنند، و آن خائن را هم دست ما بدهند تا [براى‏] ما جاى این پیدا بشود که حالا ما بنشینیم یک صحبتى بکنیم. در زمان محمدرضا- آن اوایل نهضت- دست و پا مى‏کردند که یک تفاهمى بشود. یک دفعه که آمدند پیش ما که مى‏خواهیم که مثلًا ملاقاتى، چیزى طرح بشود، من به ایشان گفتم که «علَم» (2) هستش؛ ما وارد مذاکره نمى‏شویم. شما اوّل «عَلَم» را کنار بگذارید، بعد وارد مذاکره بشویم، ببینیم چه بگوییم.

حالا هم تا این مرکز جاسوسى در اینجا بپاست، و تا آن خائن را که آنجا بردند و آنجا هم یک مرکز جاسوسى دیگر مى‏خواهند درست بکنند و یک مرکز توطئه دیگر مى‏خواهند درست بکنند. تا آن آنجاست و این اینجاست، جاى صحبت نیست. نه من صحبت مى‏کنم نه کس دیگر. وقتى این دو تا از بین رفت، آن وقت بنشینیم ببینیم باید چه بگوییم.

ببینیم که آیا رابطه ما، رابطه یک مظلوم با یک ظالم، یا قُلْدُر با یک مستضعف است. نه، ما دیگر رابطه‏اى نداریم، و اگر رابطه انسانى است، روابط انسانى با هیچ جا مانعى ندارد، و ما با ملتها خوب هستیم ..

اینها با هر طریقى که شده است مى‏خواهند که این نهضت را آلوده کنند. الآن- از قرارى که شنیدم- راجع به این جوانهاى پاکى که رفتند در این مراکز فساد، (1) این جوانهایى که من نمى‏شناسمشان، لکن از عمل معلوم است که عمل انسانى بوده، پاک بوده- اشخاصى هم که مى‏شناسند مى‏گویند که مسْلم هستند- خوب، الآن یک دسته‏اى از همین خرابکارها و همینهایى که سنگ ملت را به سینه مى‏زنند، اینها را با توطئه خودشان مى‏خواهند بدنام کنند اینها را توى ملت. بگویند باید این اسناد را بیاورند، همین امروز بیاورند اینجا والّا خودشان چه جورند. آقا، اسناد امریکاست. اسناد کسى است که ورزیده شده در توطئه. مگر او این را مى‏شود آوردش آنجا و علنى گفت که یک همچو، مگر این طورى نوشته‏اند آنجا که قضیه چیست. فلان حزب با ماست. فلان جمعیت با ما.

ملت بیدار باشند، توجه داشته باشند. به این توطئه‏هایى که از طرف خود آنها دارد مى‏شود، و روابط هست بینشان و این افراد ناصالح، اینها مى‏خواهند کارى بکنند که این به جوانهاى پاکدل ما، آنها تهمت بزنند . اگر یک دسته‏اى آمدند، گفتند که فلان سفارتخانه مثل این است، هیچ گوش به آنها ندهید. همه سر جاى خودشان آرام، ما الآن تمام نقطه نظرمان این سفارتخانه است. ملت ایران تمام توجهش به این سفارتخانه است. ملت ایران تمام توجهش به این است که این خائن را از امریکا بیرون بکشد و بیاورد اینجا. بله، اگر این خائن به یک مملکت دیگر، به انگلستان هم رفته بود، ما با انگلستان همان را مى‏کردیم که با امریکا. اگر به فرانسه رفته بود همین‏طور. لکن امریکا، آن که دشمنى‏اش از همه کس بر ما زیادتر است و ما آن قدر صدمه که از امریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم. این اوست که دست به این‏طور جنایات دارد مى‏زند. و ما هیچ خوفى در دلمان نیست راجع به اینکه این یک کارى بکند، یک ترورى بکند. ترور را کسى از آن مى‏ترسد که اینجا را جایگاه، خیال کند و جا گرم بکند. کسى که میل دارد از اینجا برود پیش آنهایى که جهاد کردند و مُردند و کشته شدند، دیگر ترس ندارد این حرفها؛ ترور به جهنم. همین پریروز به من مکرّر گفتند، نه، همین پریروز، پریروز هم باز بعضى از آقایان آمدند که توطئه‏اى شده است در اینجا. گفتم خوب، این هم جزء آنها باشد، جهنم. ملت ما دیگر احتیاجى به افراد ندارد، احتیاج به یک فردى مثل من ندارد.

ملت ما همه‏شان الآن راه خودشان را پیدا کردند و دارند مى‏روند. من هم نباشم راه را مى‏روند. شما هم نباشید راه را مى‏روند. ملت ما این‏طور شده، دیگر خوفى در کار نیست تا ما را بترسانند از قدرتها ..

باید همه شما و همه ما با چشمهاى باز، دلهاى روشن به این توطئه‏ها نظر بکنیم و این توطئه‏ها را بشکنیم. و باز همه ما باید همان نیرو را صرف کنیم، خدمت بکنیم؛ آن هم اوّل خدمت به مستضعفین، اوّل خدمت به زاغه نشینها، اینهایى که ما مرهون آنها هستیم در پیشبرد این نهضت. این طبقه‏اى که از همه چیز محروم‏اند. و شما الآن گفتید که آب وقتى مى‏خواستند ببرند، از چقدرها متر راه مى‏بردند، شیلنگ مى‏کشیدند و محله «شیلنگ آباد» شما گفتید که هست. براى اینها باید همه کار بکنند. همه دست به هم بدهند که خانه براى اینها درست بشود. چرا باید در زمستان یک عایله‏اى زیر چادر؟ خوب، مى‏دانید زیر چادر، سرماى اینجا نمى‏تواند جوابش بدهد، اینها هیچ زندگى ندارند. ثروتمندها به داد اینها برسند. اینها ننشینند آن طرف و بگویند که دولت بدهد، دولت هم باید بکند، همه باید انجام وظیفه بکنند. چرا نشستید تا همجنسها، هم دینهاى شما، هم کشورهاى شما در این زاغه‏ها زندگى بکنند؟ با آن وضع فلاکت بار زندگى مى‏کنند. به داد اینها برسید آقا. نباید حالا مثل آن وقت باشد. یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و پایشان را روى هم بیندازند و لَمْ بدهند و مبلهاى گرانقیمت و بخندند به این جمعیتهاى زحمتکش، و با قلم خودشان برخلاف مسیر اینها و بر وِفْق خواستهاى ابَرقدرتها قلمفرسایى کنند؛ ننشینند این کار را بکنند ..

ما همه با هم باشیم، مملکت از خودتان است. همه بچه این مملکت هستید. پس چرا یکى به آن طرف مى‏کشد، یکى به این طرف مى‏کشد؟ آقا چرا یک دسته تبلیغِ آن طرفیها را مى‏کند، چپیها را مى‏کند. یک عدّه [تبلیغ‏] راستیها را مى‏کند؟ مگر خودتان آدم نیستید؟ براى خودتان کار بکنید. براى این مملکت، براى این ملت، براى این بیچاره‏ها کار بکنید. کارشکنى لااقل نکنید، خوب، بنشینید تو خانه مُرفَّهتان و تفریحات خودتان را بکنید، و عیّاشى و هرزگى خودتان را بکنید. دیگر چرا کارشکنى مى‏کنید ..

خداوند ان شاء اللَّه همه ما را آدم بکند. قرآن براى آدم سازى آمده، خدا ما را آشنا کند به قرآن کریم و به شما ان شاء اللَّه توفیق بدهد. از خدمتهاى شما من متشکرم. اجرش با خداست. خدا با شماست. و ان شاء اللَّه موفق و مؤید باشید ..

- والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

 _________________________________________________

 (1)- زَلَّقى‏ها؛ طایفه‏اى یاغى در اواخر دوره قاجار بوده‏اند، و رجبعلى نیز یکى از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلًا از چهار لنگ بختیارى بوده و به همراه گروهى سوار در منطقه کمره و بلوک بختیارى به غارت اموال مردم بى‏پناه مى‏پرداخته است.

 (2)- زَلَّقى‏ها؛ طایفه‏اى یاغى در اواخر دوره قاجار بوده‏اند، و رجبعلى نیز یکى از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلًا از چهار لنگ بختیارى بوده و به همراه گروهى سوار در منطقه کمره و بلوک بختیارى به غارت اموال مردم بى‏پناه مى‏پرداخته است.

 



  • کلمات کلیدی :
  • » کانون مطالعات
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های وبلاگ
    گشت و گذار در کتابخانه شخصی رهبر انقلاب از نگاه دکتر حداد عادل
    وحدت حوزه و دانشگاه از منظر مقام معظم رهبری
    بدون شرح!
    شیوه نامه سیر مطالعاتی
    پیام امام به مناسبت تشکیل بسیج دانشجو و طلبه
    سبد اندیشه اول کانون
    سبد اول سیر مطالعات
    دفتر اول نقشه راه کانون
    چی چی صحبت بکنیم؟
    جهت اطلاع
    پژوهشی در سلسله جلسات مقام معظم رهبری
    کلید پیشرفت، علم است
    ده فرمان
    بیانات مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان مجلس خبرگان ( 1388)
    گِله از خود
    [همه عناوین(23)][عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 1  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 3  بازدید
    مجموع بازدیدها: 51025  بازدید
    [ صفحه اصلی ]
    [ پیام‌رسان ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ پارسی بلاگ ]
    [ درباره من ]

    » لینک دوستان من «
    » دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    » اشتراک در خبرنامه «