سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون مطالعات بسیج دانشجویی

Powerd by: Parsiblog ® team. ©2006
وحدت حوزه و دانشگاه از منظر مقام معظم رهبری(دوشنبه 88 آذر 30 ساعت 9:58 صبح )

درحوزه های علمیه، دروس علم با پیشرفتهای جدید راه داده نشد. دنبال این باید گشت که چرا در دهه های این قرن و قرن گذشته، فراگرفتن دانش های غیر دینی- همین علوم رایج که قبل از آن در حوزه ها تعلیم و تعلم می شد- درحوزه ها نیامد و چرا علما که خود متفکران و وراث و صاحبان همین علوم در دوره های گذشته بودند. آنها را طرد کردند؟ دو مؤثر و عامل وجود داشت و هر دو مربوط می شد به این که غربیها متصدی و صاحب علم و دانش طبیعی در محیط عالم شده بودند. این دو موثر، یکی این بود که علمای دین، علمی را که به وسیله دشمنان دین و کفار می خواست ترویج بشود، با چشم بدبینی نگاه و طرد می کردند.
عامل دوم این بود که همان دشمنان و همان کفار حاضر نبودند علم را که در اختیار آنها بود به داخل حوزه های علمیه - که مرکز دین بود- راه و نفوذ بدهند.
هر دو از یکدیگر گریزان و با یکدیگر دشمن بودند و علت اصلی هم این بود که در همه جای عالم و ازجمله در کشورهای اسلامی، علم دردست سیاست های ضددین یک ابزار بود.

***

علما و دانشمندان و محققان علوم طبیعی در کشور ما، از دین جدا ماندند و در نتیجه به درد مردم و کشور و ملتشان نخوردند. خوبترها و بهترین هایشان رفتند و برای بیگانگان مفید واقع شدند. عده ای هم در همین جا بودند و برای بیگانه ها کار کردند. روشنفکرانی که در همین دانشگاه ها درس خواندند، همان ها بودند که در طول حکومت پهلوی، اداره این کشور را به خائنانه ترین وجهی برعهده داشتند و به این ملت خیانت کردند. اینها، متخرجان همین دانشگاه ها بودند و خدا رحم کرد که انقلاب اسلامی پدید آمد. آن نسلی که به تدریج از روشنفکران متأخر این جامعه فارغ التحصیل شده بودند و به سمت کارهای سیاسی می رفتند، به قدری نسل بی ریشه و بی اعتقاد و بی پیوندی بودند که خدا می داند اگر آنها بر سر کار می آمدند، با این ملت و این کشور چه می کردند. هست و نیست و بود و نبود این ملت را می سوزاندند و از بین می بردند! خدا را شکر که آنها مهلت پیدا نکردند و انقلاب اسلامی آمد و آن سلسله و طومار را درهم درید.


متنی که پیش رو دارید پرسش و پاسخ دانشجویی از محضر مقام معظم رهبری می باشد که به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه تهیه و تنظیم گردیده است. امید است که این سخنان حکیمانه و راهبردی موجبات رضایت و خشنودی علاقمندان به این مقوله را فراهم آورد.
¤ ¤ ¤
آنقدر که در تاریخ آمده است، در تمدن بزرگ اسلامی، علم و دین همواره درکنار یکدیگر بوده اند. حضرتعالی که جوانان را همواره به مطالعه تاریخ و درس گرفتن از آن فرا می خوانید، تاریخ جدایی علم و دین در این کشور را برای ما تشریح فرمایید تا مسأله وحدت حوزه و دانشگاه به تعبیر دیگر همراه شدن علم و دین را بخوبی دریابیم و به اهمیت آن واقف شویم.
درکشور ما، هزار سال علم و دین درکنار یکدیگر بودند. علما و پزشکان و منجمان و ریاضیدانهای بزرگ تاریخ ما - آن کسانی که امروز نامشان و اکتشافاتشان هنوز در دنیا مطرح است- جزو علمای بالله و صاحبان دین و متفکران دینی بودند.
ابن سینایی که هنوز کتاب طب او در دنیا به عنوان یک کتاب زنده علمی مطرح است و در شئون مختلف به عنوان یک چهره برجسته تاریخ بشر، درهمه صحنه های علمی دنیا دراین هزار سال مطرح بوده و هنوز هم مطرح است و بعضی کارها در تاریخچه علم به نام او ثبت شده یک عالم دینی بوده است.
محمد بن زکریای رازی و ابوریحان بیرونی و دیگر علما و دانشمندان و متفکران و مکتشفان و مخترعان دنیای اسلام نیز همین طور بوده اند. این، وضع کشور ما و دنیای اسلام بود.
تا وقتی که دین حاکم بود و صحنه زندگی مردم، از دین و نفوذ معنوی آن بکلی خالی نشده بود وضع اینگونه بود.
تا وقتی اروپاییها و غربیها و سیاستمداران صهیونیست و متفکرانی که برای نابودی دنیای اسلام نقشه می کشیدند، دانش را همراه با سیاست وارد کشور ما کردند. علم را از دین جدا نمودند و نتیجتاً رشته دین، یک رشته خالی از علم شد و رشته علم، یک رشته خالی از دین گشت.
درحوزه های علمی، دروس علم با پیشرفتهای جدید راه داده نشد. دنبال این باید گشت که چرا در دهه های این قرن و قرن گذشته، فراگرفتن دانش های غیر دینی- همین علوم رایج که قبل از آن در حوزه ها تعلیم و تعلم می شد- درحوزه ها نیامد و چرا علما که خود متفکران و وراث و صاحبان همین علوم در دوره های گذشته بودند. آنها را طرد کردند؟ دو مؤثر و عامل وجود داشت و هر دو مربوط می شد به این که غربیها متصدی و صاحب علم و دانش طبیعی در محیط عالم شده بودند. این دو موثر، یکی این بود که علمای دین، علمی را که به وسیله دشمنان دین و کفار می خواست ترویج بشود، با چشم بدبینی نگاه و طرد می کردند.
عامل دوم این بود که همان دشمنان و همان کفار حاضر نبودند علم را که در اختیار آنها بود به داخل حوزه های علمیه - که مرکز دین بود- راه و نفوذ بدهند.
هر دو از یکدیگر گریزان و با یکدیگر دشمن بودند و علت اصلی هم این بود که در همه جای عالم و ازجمله در کشورهای اسلامی، علم دردست سیاست های ضددین یک ابزار بود.
قرن نوزدهم که اوج تحقیقات علمی در عالم غرب می باشد، عبارت از قرن جدایی از دین و طرد دین از صحنه زندگی است. این تفکر، در کشور ما هم اثر گذاشت و پایه اصلی دانشگاه ما برمبنای غیردینی گذاشته شد. علما از دانشگاه روگردان شدند و دانشگاه هم از علما و حوزه های علمیه روگردانیدند. این پدیده مرارت بار، هم در حوزه علمیه و هم در دانشگاه ها سوءاثر گذاشت. در حوزه های علمیه سوءاثر گذاشت؛ زیرا علمای دین را صرفاً به مسایل ذهنی دینی- و لاغیر- محدود و محصور کرد و آنها را از تحولات دنیای خارج بی خبر نگهداشت. پیشرفت های علم از نظر آنها پوشیده ماند و روح تحول گرایی و ضرورت تحول در فقه اسلام و استنباط احکام دینی- که همواره در تحولات عظیم جهانی، چنین تحولی در استنباط دین و فقه اسلام وجود داشته است و فقه برای رفع نیاز جامعه، مستند به قرآن و سنت است- در حوزه ها ازبین رفت.
حوزه ها از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع می پیوست، بی خبر ماندند و به یک سلسله مسایل فقهی و غالباً فرعی محدود شدند. مسایل اصلی فقه- مثل جهاد و تشکیل حکومت و اقتصاد جوامع اسلامی و خلاصه فقه حکومتی- منزوی و متروک و «نسیاً منسیا» شد و به مسایل فرعی و فرع الفرع و غالباً دور از حوادث و مسایل مهم زندگی، توجه بیشتری گردید. این، ضربه ای بود که به حوزه های علمیه وارد آمد و دست سیاست ها هم از این استفاده کرد و با تبلیغات و روش های شیطنت آمیز، هرچه توانستند حوزه ها را از تحولات زندگی دورتر کردند.
و اما دانشگاه- که خشت اولش از حوزه علمیه و دین جدا نهاده شده بود- در مشت کسانی افتاد که نه از دین و نه از اخلاق اسلامی و نه از اخلاق سیاسی و نه از احساس وجدان یک شهروند نسبت به کشور و ملتشان بهره ای نداشتند. در طول هفتاد سال اخیر، به جز عده معدودی ازقبیل امیرکبیر و بعدها هم چندنفری که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانی که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به دست آنها بوده است و مسایل آموزش عالی به اراده و تدبیر آنها ارتباط پیدا می کرده، بقیه کسانی بوده اند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، برای آنها از هیچ رجحانی برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهای دیگری بودند تا آینده این ملت و این کشور!
این تصادفی نیست که ملت ایران، با آن سابقه تاریخی علمی و با این استعداد درخشانی که دارد (همه کسانی که روی مسایل ملت ها کار کرده اند و ما اطلاع داریم، درباره ملت ایران گفته اند که این ملت، دارای استعدادی بالاتر از متوسط استعدادهای بشری است) و با آن فرهنگ غنی عمیق اسلامی و با داشتن دانشمندان بسیار بزرگ در طول قرن های متوالی و با وجود شوق و علاقه طبیعی به آموختن و دانستن، در این دویست سال یاصد وپنجاه سالی که دنیا چهار نعل به سمت معلومات و دانش و قله های علم حرکت کرده، ایران و ملت ایران، جزو گروه ها و ملت های عقب افتاده قرار گرفته است.
اگر این ملت را به حال خود هم وامی گذاشتند، در علوم جلو می افتاد و در بیشتر دانش هایی که در ابتدا از قلب و درون خود جوامع جوشیده و سرکشیده و شکفته است، پیشرفت می کرد و پابه پای دنیا پیش می رفت و این قدر عقب نمی ماند.
بعد از آن که راه معلومات و علوم روز غربی در ایران باز شد، دست های خیانتکار و غافل، کاری کردند که این ملت عقب بماند و پیشرفت نکند. سال ها و بلکه قرن های متمادی، ملت ما در اوج قله علم بود و در هیچ جای دنیا در این دوران، این قدر علوم درخشش نداشت، شما شنیده اید که قرون وسطی، قرون تاریکی و ظلمات است.
امروز هم اروپایی ها وقتی می خواهند مردمی را تخطئه کنند، می گویند اینها قرون وسطایی هستند! قرون وسطی، یعنی قرن های جهالت و ظلمات ملت های اروپایی، درست همزمان با بیرونی و محمدبن زکریای رازی و عمر خیام- منجم و ریاضیدان بزرگ- و بزرگترین ادبا و بزرگترین علمای ما در علوم طبیعی و بزرگترین ریاضیدان ها و منجمان و پزشک های ما که امروز آثار علمی آنها در دنیا مطرح است، همزمان با قرون وسطی زندگی می کرده اند. بله، قرون وسطی، قرون ظلمات و تاریکی برای اروپایی هاست و قرون درخشش دانش برای ما مسلمان ها می باشد. اروپایی ها، این حقیقت را کتمان می کنند و مورخان غربی، آن را به زبان نمی آورند و ما هم عادت و باور کرده ایم!
ملتی با این سابقه درخشان تاریخی، در دوران ستم فراگیر حکومت پادشاهی در این کشور- و بدتر از همه در این دویست یا صد و پنجاه سال اخیر، یعنی اواخر قاجاریه و همه دوران پهلوی- از لحاظ پیشرفت علمی، در این حد از تنزل قرار گرفت. این، کاری است که انجام دادند و علت عمده این مسئله، جدایی دین از علم در کشور ما بود. علما و دانشمندان و محققان علوم طبیعی در کشور ما، از دین جدا ماندند و در نتیجه به درد مردم و کشور و ملتشان نخوردند. خوبترها و بهترین هایشان رفتند و برای بیگانگان مفید واقع شدند. عده ای هم در همین جا بودند و برای بیگانه ها کار کردند. روشنفکرانی که در همین دانشگاه ها درس خواندند، همان ها بودند که در طول حکومت پهلوی، اداره این کشور را به خائنانه ترین وجهی برعهده داشتند و به این ملت خیانت کردند. اینها، متخرجان همین دانشگاه ها بودند و خدا رحم کرد که انقلاب اسلامی پدید آمد. آن نسلی که به تدریج از روشنفکران متأخر این جامعه فارغ التحصیل شده بودند و به سمت کارهای سیاسی می رفتند، به قدری نسل بی ریشه و بی اعتقاد و بی پیوندی بودند که خدا می داند اگر آنها بر سر کار می آمدند، با این ملت و این کشور چه می کردند. هست و نیست و بود و نبود این ملت را می سوزاندند و از بین می بردند! خدا را شکر که آنها مهلت پیدا نکردند و انقلاب اسلامی آمد و آن سلسله و طومار را درهم درید.
در نظام اسلامی، علم و دین پا به پا باید حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی این. وحدت حوزه و دانشگاه، معنایش این نیست که حتما بایستی تخصص های حوزه ای در دانشگاه و تخصص های دانشگاهی در حوزه دنبال بشود. نه، لزومی ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکاری نمایند، دو شعبه از یک موسسه علم و دین هستند. موسسه علم و دین، یک موسسه است و علم و دین باهمند. این موسسه، دو شعبه دارد: یک شعبه، حوزه های علمیه و شعبه دیگر، دانشگاه ها هستند؛ اما باید با هم مرتبط و خوشبین باشند، با هم کار کنند، از هم جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند. علومی را که امروز حوزه های علمیه می خواهند فرابگیرند، دانشگاهی ها به آنها تعلیم بدهند. دین و معرفت دینی را هم که دانشگاهی ها احتیاج دارند، علمای حوزه به آنها تعلیم بدهند. سر حضور نمایندگان روحانی در دانشگاه ها، همین است. چه قدر خوب است که این ارتباط ها، برنامه ریزی و سازماندهی بشود. این، یکی از بهترین و طبیعی ترین وحدت هاست.
می دانید که در دوران اختناق و در آن هنگامی که دستگاه جبار برای جدا کردن روحانیون از تحصیل کرده ها، از تمام وسایل استفاده می کرد، یک عده روحانی آگاه و عالم و عاقل و مصلحت بین و مصلحت شناس داشتیم که ارتباطشان را با دانشگاه ها مستحکم کردند. بهترین جلسات سخنرانی های علمایی مثل مرحوم آیت ا... مطهری و امثال ایشان، در دانشگاه ها بود و مرحوم دکتر مفتح (رضوان ا... علیه) یکی از پرکارترین و فعال ترین اینگونه روحانیون بود.
طلاب و دانشجویان قدر یکدیگر را بدانند، با یکدیگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بیگانگی نکنند، احساس خویشاوندی و برادری را حفظ کنند و روحانیون در دانشگاه ها عملا- قبل از قولا- کوشش کنند که نمونه های کامل عالم دین و طلبه علوم دینی را به طلاب و دانشجویان و دانشگاهیان ارایه بدهند و نشان دهند که هر دو نسبت به یکدیگر، با حساسیت مثبت و با علاقه همکاری می کنند.
این، همکاری و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته برای این کار، باید برنامه ریزی و سازماندهی بشود.
خوشبختانه انقلاب اسلامی همه آنچه را که دشمنان اسلام، بلکه دشمنان اصل دین درعالم، در طول سال های متمادی رشته بودند، پنبه کرد و محصول کار آنها را از بین برد. آنچه امروز در ایران اتفاق می افتد و می گذرد، چیزهایی است که میلیاردها خرج شده است. تا این کارها اتفاق نیفتد. این که امروز شما در ایران مشاهده می کنید که زنها به سمت حجاب و عفت، و جوانها به سمت دین حرکت می کنند و نظام، نظامی است که براساس قرآن پیش می رود، این که می بینید از حوزه علمیه قم، علمایی در جبهه های جنگ حضور فعال رزمی را متقبل می شوند و حوزه علمیه قم واحد نظامی رزمی، تبلیغی درست می کند و امروز جمعی از همین برادران در این مجمع حضور دارند، این که مشاهده می کنید در دانشگاه ما، نام دین و خدا و معارف اسلامی تدریس می شود و رؤسا و اساتید دانشگاهها و وزرای مربوط به علوم عالیه، با دین سرو کار دارند، همه اینها آن چیزهایی است که از سالها پیش، دشمنان ما برنامه ریزی کرده بودند که این کارها درایران اتفاق نیفتد؛ ولی به برکت انقلاب و اسلام اتفاق افتاد. این را قدر بدانید و حفظ کنید.
منبع: حدیث ولایت، جلد3، صص: 92-86



  • کلمات کلیدی :
  • » کانون مطالعات
    »» نظرات دیگران ( نظر)


    لیست کل یادداشت های وبلاگ
    گشت و گذار در کتابخانه شخصی رهبر انقلاب از نگاه دکتر حداد عادل
    وحدت حوزه و دانشگاه از منظر مقام معظم رهبری
    بدون شرح!
    شیوه نامه سیر مطالعاتی
    پیام امام به مناسبت تشکیل بسیج دانشجو و طلبه
    سبد اندیشه اول کانون
    سبد اول سیر مطالعات
    دفتر اول نقشه راه کانون
    چی چی صحبت بکنیم؟
    جهت اطلاع
    پژوهشی در سلسله جلسات مقام معظم رهبری
    کلید پیشرفت، علم است
    ده فرمان
    بیانات مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان مجلس خبرگان ( 1388)
    گِله از خود
    [همه عناوین(23)][عناوین آرشیوشده]

     RSS 
     Atom 

    بازدیدهای امروز: 13  بازدید
    بازدیدهای دیروز: 47  بازدید
    مجموع بازدیدها: 51792  بازدید
    [ صفحه اصلی ]
    [ پیام‌رسان ]
    [ پست الکترونیک ]
    [ پارسی بلاگ ]
    [ درباره من ]

    » لینک دوستان من «
    » دسته بندی یادداشت ها «
    » آرشیو یادداشت ها «
    » اشتراک در خبرنامه «