اما اين رفت وآمدها وظايفي براي انسان ها خلق مي کنند که شايد کسب تجربه وانتقال آن از اهم آنها باشد. اگر هرانساني که ازگذر عمر خويش آموزه اي به دست آورده است،آن راباخود ببرد-بي آنکه به آيندگان انتقال دهد- وتازه آمده ها هم به دنبال کسب اين ره آوردها نباشند ،ماحصل چندين دوره ازمو سپيد کردن آدميان چيزي جز درجازدن وآموختن چندين وچندباره آموخته ها نمي شد. چه بسا ديگر شرايط اين آموختن مکرر نيز فراهم نمي شدودرجازدن رو سوي عقب گرد مي نهاد.عقب گردها ، درجازدن ها و پيشرفت ها حاصل فرازونشيب پارامتر کسب تجربه درنمودار زمان-تجربه آموزي است. دراين ميان احساس وظيفه نسبت به تداوم اموري که گذشتگان پايبند به آن بوده اند نيزموجب تداوم وحفظ ارزش ها-جداي از خوب يا بد بودن - درطي گذر نسل ها مي گردد.براي مثال، رو به انحطاط گذاردن برخي از اشتغالات گذشتگان در زمان حاضر، ماحصل احساس وظيفه نکردن نسبت به ادامه حيات اين کارها است، که البته پر واضح است عوامل زيادي چون علاقه،عقلانيت،شرايط زمان، پايبندي به ارزشهاو...در ميزان اين احساس دخيل هستند.